
فضاهای ورودی خانههای تهران قدیم

بهاره خسروی| خبرنگار:
کتاب «فضاهای ورودی خانههای تهران قدیم» به قلم «حسین سلطانزاده» دانشیار دانشگاه آزاد اسلامی درباره نحوه معماری فضاهای خانههای مسکونی در طهران قدیم است. در این کتاب 190 صفحهای بهصورت مصور عکسهایی از سردرها و فضای ورودی خانهها برای تماشای علاقهمندان به معماری سنتی تهران قدیم چاپ شده است.
سلطانزاده در بخشی از این کتاب درباره دگرگونیهای معماری در پایتخت در دوران قاجار میخوانیم: «در معماری ایران در دوران قاجار دگرگونیهایی پدیدار شد که برای آن کمینه 2دسته از عوامل را میتوان مورد توجه قرار داد. نخست عوامل و پدیدههای درونی که از آن میان میتوان از ضعف نهادهای حرفهای مربوط به معماری و همچنین فقدان توان کافی معماران برای مواجهه با فرهنگ هنری و معماری غرب و عدم حضور کافی معماران برجسته درپایتخت قاجارها نام برد. دسته دوم را هم میتوان مربوط به پدیدههای اجتماعی آن دوران دانست.»
در بخش دیگری از این کتاب نویسنده درباره اهمیت و انتخاب نقش رنگها در فضاهای ورودی خانهها مینویسد: «فضاهای ورودی بیشتر خانههای طهران قدیم مانند دیگر شهرهایی که بافت آنها پیوسته و درونگرا بود دارای یک زمینه هماهنگ و یکنواخت به رنگ آجر بودند. زیرا جرزها و سردرها غالباً آجری و سطح خارجی دیوارهای مجاور ورودی نیز دارای اندود کاهگل و گاهی آجری و درها چوبی بودند.
البته سطح خارجی دیوارهای بعضی از خانهها را گچکاری و سفید میکردند. در این حالت یک تضاد رنگی ملایم و خوشایندی بین فضای ورودی و زمینه سفید دیوار مجاور آن پدید میآمد.»
مثل ها و متل ها
کاسهای زیر نیمکاسه داشتن
طهرانیهای قدیم به جز گویشی که ویژه خودشان بود از کنایههای فراوان استفاده میکردند. هر واژهای در گفتوگوهای روزمره آنها میتوانست با کلمههایی دیگر ترکیب شود و یک منظور طولانی را در کوتاهترین شکل ممکن به طرف مقابل برساند. اینجا نگاهی داریم به کنایههایی که با واژه «کاسه» درادبیات عامیانه ماندگار شدهاند.
کاسه را جای کوزه گذاشتن: کاربلد بودن
توی کاسه کسی گذاشتن: چیزی را نصیب کسی کردن
کاسه کوزه دار: کسی که در خانهاش بساط قمار راه بیندازد و از حریفان حق حساب بگیرد
کاسه کوزهها را سر کسی شکستن: بی گناهی را مقصر دانستن
کاسه کوزه کسی را به هم زدن: جمعی را با مداخله ناگهانی به هم زدن
کاسه بشقابی: فروشنده دورهگرد ظرف و ظروف
یک کاسه کردن: واحد کردن، گرد آمدن، یکی شدن
کاسه لیس: چاپلوسی همراه با حقارت
کاسه کجابر: کسی که در مجالس عزا و عروسی بیدعوت حاضر شود و شکمی از عزا درآورد
کاسه سر: کنایه از جمجمه
کاسه چه کنم دست گرفتن: کنایه از درمانده شدن
کاسهای زیر نیم کاسه داشتن: کنایه از قصد دیگری داشتن و آن را پنهان کردن
کاسه انداختن: زانو انداختن شلوار
کاسه داغتر از آش: کسی که به نفع مدعی بیش از خود او پافشاری کند